پول را به من نشان بده و او را سوپر کس خاله فاک
ته قنداق تفنگ بزرگ Abella یک روز بسیار بد در صبح بود. این مبارزه با یک پسر بود. اما او تصمیم گرفت به هیچ وجه ناراحت نمی شود و به دوست خود ، که او همیشه می خواستم رفت. او خوشحال به ته قنداق تفنگ بزرگ آبل بود که او از او خواست تا او را ببینید. دوست او می خواست او را آرام کند و از او خواست تا ناراحت نشود. این به پایان رسید تا دمیدن بزرگ بوته آبل. سپس دوست او شروع به توسعه مقعد با انگشتان دست خود را. سپس او به آرامی شروع به وارد کردن خروس خود را به الاغ Abella، به تدریج سرعت سرعت سوپر کس خاله و به زودی به طور داوطلبانه با دهان او به پایان رساندن.