ما در ایستگاه قطار ملاقات کردیم و در پارک فریاد داستانهای سکسی دختر خاله زدیم
کنترل کننده به دنبال یک بلیط تراموا است ، اما دختر آن را خریداری نکرد. کنترل از تراموا برداشته شد و اطلاع می دهد که برای چنین نقض, او داستانهای سکسی دختر خاله باید جریمه بسیار بزرگ پرداخت. دختر این نوع پول را با او ندارد و نیاز به مکیدن و اجازه دهید او را در مهبل (واژن) دمار از روزگارمان درآورد برای جلوگیری از این حادثه.