گیشا داستانسکس باخاله خراب از شرق
دفتر کاملا گرم است. انگار کولر خراب شده یک جوجه دیوانه می شود و باعث می شود او احساس مانند یک دوش آب سرد است چکیدن در او. هر کس در دفتر ترسیده بود ، و تنها رئیس باقی مانده بود. او از وضعیت استفاده کرد و فاحشه را فریب داد. در حقیقت ، این حماقت داستانسکس باخاله یک مرغ جوان بود که در جمعیت گرفتار شد.