یک دختر داستان کس خاله تغییر لباس و تلاش می کند از لباس در یک فروشگاه چک
جوجه بعدی به سیب قلاب الاغ خود را. به نظر می رسد که او در حال استراحت در قلمرو است که در آن داستان کس خاله یک استخر شنا وجود دارد, و این سرزمین با حصار آهن حصار. بنابراین بسیاری از بچه ها گرسنه در پشت این حصار که دهان و مهبل (واژن) او را از طریق میله های زندان وجود دارد. به طور کلی ، دختر فکر کرد که چرا او چنین مزاحم بود و همه بچه ها را به خانه اش دعوت کرد .