یک فرد اغراق تا باید تحقیر قبول! داستانسکس باخاله
یک کشاورز زندگی در بخش خصوصی امروز دو برابر شانس. به جای یک عاشق داستانسکس باخاله ، دو دوست به طور ناگهانی در کلبه خود ظاهر شد: عروسک تیفانی با او یک مرغ بی تجربه به ارمغان آورد. دختران زمان صحبت کردن را هدر ندهید, اما آنها به عنوان آستانه عبور, آنها زانو زد و با تشکیل یک خط. فاکر فقط باید تصمیم بگیرد که چه کسی باید ابتدا دمار از روزگارمان درآورد ، و که مقعد می تواند چند دقیقه صبر کنید تا جلسه کشش خروس ضخیم بعدی.