من برای یک کار آمد و یک داستان سکسی عمه جان دیک
یک فرد دلسوز جوان برای مدت طولانی گرامی می دارد. داستان سکسی عمه جان و امروز ، او هنوز هم تصمیم گرفت تا آن را دور. هنگامی که آنها در خانه او بودند ، او بلافاصله بینی خود را منفجر کرد و شروع به ضربه زدن به او با یک دمنده کرد و سپس کلاه کونای را به او داد. هنگامی که آن مرد به طور کامل او را با سرطان تموم, او به او نزدیک.